نمای نزدیک:

نقاشی که دست‌هایش را از دست بدهد با پرنده‌ای که بال خود را از دست داده باشد، چه فرقی می‌کند؟ داریوش عابدی می‌خواهد در رمان «نقشبندان» همین وضعیت دشوار و تلخ را به تصویر بکشد. در این رمان، نقاش رزمنده‌ای به نام حمید بعد از قطع دستانش در عملیات خنثی‌سازی مین، نقاشی را رها کرده و دچار یاس شده است. از طرفی نگاه‌های ترحم‌آمیز دیگران بیشتر او را آزرده می‌کند. به هر حال او دست‌هایش را از دست داده؛ دست‌هایی که به گفته راوی برای آفرینش خلق شده‌اند. همه داستان، دغدغه‌های ذهنی و کشمکش درونی و بیرونی جانبازی است که دوران نقاهت را سپری می‌کند. او در سرگشتگی فکری دست و پا می‌زند تا آنکه با حبیب، دوست و رزمنده سابق والیبالیست‌اش ملاقات می‌کند. حبیب، شور امید را با کلماتش در دل حمید زنده می‌کند و در مقابل نگاه غمزده او و آستین‌های خالی‌اش می‌گوید که باید ادامه داد. حمید با تشویق‌های مادر و کمک‌هایی که دوستان هم‌رزمش به او می‌کنند خود را باز می‌یابد و کشیدن نقش‌هایش را با حال و هوایی متفاوت و الهام از دوستان شهیدش از سر می‌گیرد تا پیروزی امید و اراده را به نمایش بگذارد. عابدی رمان خود را با لحنی شاعرانه و نثری متناسب با درونمایه اثر، به نگارش درآورده است.

 


ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Sharon Ricardo زندگی سالم مدیریت رفتار سازمانی زندگی در کره جنوبی لامپ ال ای دی نمانور وبلاگ سایت عاشقانه رز سفید زاویه دید